كارآفرینی بعنوان سمبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و كارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. توانایی آنها در بهرهگیری از فرصتها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، بعنوان معیارهایی هستند كه كارآفرینی نوین بوسیله آنها سنجیده میشود. كارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، كارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهرهوری و تشكیل شركتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است كه انقلاب كارآفرینی رخ دهد. این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد
محققین، كارآفرینیشركتی را مفهومی چند بعدی میدانند كه فعالیتهای شركت را به سوی نوآوری در محصول و فنآوری، ریسكپذیری و پیشگامی سوق میدهد. منظور از كارآفرینی مستقل و منفرد نیز تأسیس یك شركت و یا سازمان جدید میباشد. امروزه بسیاری از شركتها به لزوم كارآفرینی شركتی پی برده، و در واقع اینگونه تغییر گرایش در استراتژی، در پاسخ به سه نیازی است كه بر شركتها تحمیل گردیده است
نوآورى باز و توانمندى جذب دو مفهوم قابل توجه در تحقيقات مديريت نوآورى به شمار مى آيند. توانمندى جذب شركت ها، تعيين كننده توانمندى آنها براى گسترش ايده ها يا فناوري خارجى است. در اين بحث دو مفهوم توانمندى جذب و نوآورى باز را به يكديگر ارتباط داده و با استفاده از ديدگاه هاى نوين درباره نوآورى باز به تشريح مفهوم توانمندى جذب پرداخته شده است. با توجه به عواملى مانند چرخه عمر كوتاه فناوري، فناورى هاى در حال ظهور، هزينه ها و خطرات مرتبط با فناوري ها، جهانى شدن فرايندهاى تحقيق و توسعه، افزايش رقابت بين بنگا هها در بازار محصولات خود و اهميت رو به رشد سرماي هگذارى براى تأمين مالى ايد ههاى كسب و كار، منابع فناوري خارجى اهميت بسيار دارند و جريانات دانش براى رقابت امرى الزامى است اما اين جريانات به طور خودكار جامه عمل نمى پوشند و شركت ها بايد مهارت هاى خود را براى حركت به سمت آنها گسترش دهند. بنابراين توانمندى جذب امرى بسيار مهم است كه چرا بعضى بنگا هها در خلق و كسب ارزش از فناوري توسعه يافته خارجى بهتر از ديگران هستند.
در واقع این موضوع قصد دارد با بهر ه گيرى از تحقيقات پيشين با تفكيك نوآورى باز به دو بعد كليدى آن (بعد انسانى كه شامل رهبرى، كارتيمى و انگيزه و بعد سازمانى كه شامل فرايند نوآورى باز، ساختار، ظرفيت ها و مدل تجارى مى باشد) به تحليل ارتباط نوآورى باز و توانمندى جذب بپردازد و يك مدل مفهومى ارائه كند. سپس در اين پژوهش از روش سوات به تحليل اجزا مدل مفهومى پيشنهادى براى بررسى ارتباط اين دو عامل مبادرت شده است.